- پاره بزئن
نشانه گذاری روی چوبی مخصوص برای مشخص نمودن مقدار محصول هر
معنی پاره بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلوده به بوی مرغ بوی گوشت خام، پلک زدن ناخواسته و غیرارادی، زمانی به اندازه ی یک چشم به
همه را خبر کردن، اعلام کردن
انباشتن، ذخیره کردن، حفاری زمین توسط حیوانات همچون خرگوش
تاول زدن
چیزی را با فشار در سوراخ و شکافی نهادن، فریب دادن، سرکسی
بوجاری کردن دانه ها با طبق، پارو و غیره
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
پراکندن و گستردن، نرم خرد کردن کلوخ شالی زار
هدایت گوسفند ماده به مکانی مخصوص، برای شیر دادن به بره های
پاره شدن
فواره زدن
انبار کردن، چیزی را به منظور بستن حفره در سوراخی چپاندن
جست و خیز کردن
پاره شدن
بی تابی کردن، دست و پا زدن
پخش شدن و باز شدنی ناگهانی، پاشاندن، پخش کردن
به کار بردن چوب یا فلزی که جهت تسهیل در شکافتن و دو نیمه
پر زدن